اپیزود اول:
ماجرای جیب خالی داماش و پول سفر!
داستان از این قراره که قائم مقام باشگاه داماش، احمد عبداللهیان، قبل بازی با مس شهر بابک گفته بود: «آقا! ما برای سفر به شهر بابک برای بازی با مس، پول نداریم! نه تنها پول سفر، که برای تمرینای روزمره هم مشکل داریم»
یعنی رفقا اینجوری بگم عملاً وضعیت داماش به جایی رسیده که برای بازیهای خارج از خونه باید پای پیاده برن!
آدم میمونه بخنده یا گریه کنه؟ آخه تیم ریشهدار شمال، با اون همه هوادار باصفا و پرشور، حالا باید دنبال پول بلیط اتوبوس بگرده!
عبداللهیان هم حسابی گلایه کرده و گفته: «کار از وعده و وعید گذشته، فقط یه شوک مالی میتونه تیم رو نجات بده! یه شوک مالی از نوع همون شوکا که تو فلان تیم خصوصی برای خرید یه نیمکتنشین خرج میکنن».
واقعاً جای تأسف داره که یه تیم ریشهدار، اینجوری دستوپا میزنه. امیدواریم مسئولای گیلان زودتر پای کار بیان البته نه با کفش اسپرت و شلوار راحتی، با یه کیف پُر پول! نه اینکه انقد دیر بشه که بشه نوشدارو پس از مرگ سهراب!
چون اگه این تیم سقوط کنه، دیگه اون موقع با حلوا حلوا کردن، دهن هیچ هواداری شیرین نمیشه!
الان یعنی وضعیت داماش جوریه که بازیکناش برای تمرین مجبورن لباس و کفش هم خودشون تهیه کنن بعدش هم وقتی به زمین تمرین میرسن میگن راستی توپ نداریم: داداش، توپ کسی آورده؟
خلاصه این تیم شده یه ماجرای بامزه و در عین حال غمگین که آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه.
اپیزود دوم:
کلهی آریا، کپی برابر اصل زیدان!
بریم سراغ یه حاشیه داغ از بازی آسیایی در اصفهان، جایی که بچههای سپاهان با آخال ترکمنستان بازی داشتن و اونجا یه اتفاق باحال و البته خطرناک افتاد.
آریا یوسفی، این ستاره جوون و بااستعداد تیم فوتبال سپاهان، تو بازی با آخال یه روز پرماجرا داشت. بنده خدا هم نفوذ کرد، هم پاس گل داد، ولی یه جا کنترلش رو از دست داد و با سر کوبید به سینه بازیکن حریف! احتمالا آریا شب قبلش داشته فینال جام جهانی ۲۰۰۶ رو میدیده و خیلی تحت تأثیر زیدان کبیر قرار گرفته! چون ضربهای که به سینه بازیکن آخال زد، رسماً کپی برابر اصل ضربه سر جادویی زیدان به ماتراتزی بود!
البته با این تفاوت که داور عزیز و مهربون، به جای کارت قرمز مستقیم (که حقش بود)، یه کارت زرد بهش داد و آریا خوششانس بود که اخراج نشد.
انگار داور هم از طرفدارای دو آتیشه زیدان بود!
حالا مربی و دروازهبان تیم آخال که از داور بازی حسابی دلخور بودن بعد بازی گفتن که: «آقا این بازیکن کاری کرد که انگار زیدان رو تو زمین دیدیم! زیدان که یه اسطوره محبوب بود داور اخراجش کرد حالا اینجا چرا داور مدارا کرد نمیفهمیم»
البته اگه آریا همین روندو ادامه بده و حرکات اینجوری انجام بده، لااقل یه خوبیش اینه که حرکات نوستالژی بازیکنای بزرگ رو برامون زنده میکنه.
دفعه بعد مثلاً میتونه از سوارز تو جام جهانی ۲۰۱۴ الهام بگیره، وقتی اون صحنه معروف پیش اومد و کیهلینی رو گاز گرفت! اون موقع سوارز اخراج شد، ولی آریا، رفیقمون، خیلی زبله و احتمالا بازم کارت قرمز نمیگیره!
آریا، پسر خوب، ما میدونیم که خیلی بااستعدادی و اینم یادمونه که تو تیم ملی جلو ازبکستان اخراج شدی و تیم رو ده نفره کردی، حالا ایندفعه شانس آوردی اما داداش من! فوتبال داری بازی میکنی تو فایت کلاب که نیستی! این استعدادتو حیف نکن. باید یاد بگیری که بعضی وقتا، بهتره، یه نفس عمیق بکشی! یه کم آرامش و تمرکز داشته باش، وگرنه میشی سوژه همیشگی ستون حواشی ما!
آریا جان، یه مشاور کنترل خشم بگیر! یا حداقل هر وقت عصبی شدی، برو کنار زمین یه بطری آب سرد بریز رو سرت!
حالا از همه اینا بگذریم، جدی رفقا به نظرتون زیدان به آریا یوسفی چی میگفت اگه میدیدش؟
تا اپیزود بعدی لبخند یادتون نره…




